در شنبه ترین روزِ جهان از تو سرودم
تا جُمعه ترین ثانیه همراه تو بودم

یک هفته پر از هلهله ی نام تو گشتم
یک هفته پراز وسوسه گردید وجودم

گرچه دل تو سختتر از سختترین بود
راهی به دماوندترین کوه گشودم !

از پنجره ی اشک به قلبِ تو رسیدم
آیینه تَرَک خورد به هنگام ِ ورودم !
با آنکه قناری تر از آواز، تو بودی
من غیر ِ سکوت از لبِ لعلت نشنودم

نام از تو نبردم نکند شهر بداند
از بس که من از بُردنِ نام تو حسودم!

رودی شده ام وازَده در معرضِ توفان
از زله ی آبیِ این عشق، کبودم !

تو شعرترین شعرترین شعرِ جهانی
من شاعرِ گُنگی که فقط از تو سرودم!

 یدالله گودرزی

#ارسالی از دوستان. با تشکر. 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها